فاضل نظری :
از باغ می برند چراغانیت کنندتا کاج جشن های زمستانیت کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تارتنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبنداین بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می رویشاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم
نیستاز نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب
نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند من و تو...
ادامه مطلبما را در سایت من و تو دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : avivafa5 بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1396 ساعت: 2:09